هر چند عالم هستى حيران حق است، رجوع به حق هرگز مورد غفلت كسى و چيزى قرار نمیگيرد و توجه به دو سير نزول و صعود آدمى و تمام موجودات و ذرات جهان موجود هر انديشمندى را به فكر فرو میبرد و هيچ متفكرى نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد؛ چنانچه كلام ملكوتى «إنّا للّه و إنّا إليه راجعون» به اين دو معنا توجه میدهد.
اصل معاد و حيات دوباره ى آدميان و بازگشت آنها به عالم آخرت يا پيوستگى سير وجودى انسان و جهان در همه ى دوره ها و عوالم وجودى، حقيقتى ملموس است كه گذشته از آن كه مورد انكار و فراموشى قرار نمیگيرد، سرنوشت كلّى همه ى مردمان نيز به آن بستگى دارد و آدمى نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
اصل وجود جهان و انسان، خود دليل گويايى بر پيدايش دوبارهى زندگى در عالم آخرت میباشد؛ همانطور كه از گذشته هاى بسيار دور نيز اين انديشه با چهره هاى گوناگون در ميان همه ى آدميان با هر فكر و انديشه و عقيده و مرام و مسلكى، آشنا، ملموس و رايج بوده است و هر دسته و گروهى به فراخور انديشه و موقعيت مرام و مسلك خود از آن بهگونه اى ياد كرده و آن را دنبال مینموده است.

اصل معاد و حيات دوباره ى آدميان و بازگشت آنها به عالم آخرت يا پيوستگى سير وجودى انسان و جهان در همه ى دوره ها و عوالم وجودى، حقيقتى ملموس است كه گذشته از آن كه مورد انكار و فراموشى قرار نمیگيرد، سرنوشت كلّى همه ى مردمان نيز به آن بستگى دارد و آدمى نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
اصل وجود جهان و انسان، خود دليل گويايى بر پيدايش دوبارهى زندگى در عالم آخرت میباشد؛ همانطور كه از گذشته هاى بسيار دور نيز اين انديشه با چهره هاى گوناگون در ميان همه ى آدميان با هر فكر و انديشه و عقيده و مرام و مسلكى، آشنا، ملموس و رايج بوده است و هر دسته و گروهى به فراخور انديشه و موقعيت مرام و مسلك خود از آن بهگونه اى ياد كرده و آن را دنبال مینموده است.
نویسنده / مترجم : آیت الله نکونام
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 264
نویسنده : اميرعباس

یکی از معروفترین ومتداولترین نظریات در علوم اجتماعی،مسئله سکولارشدن است ، به این معنی که در جوامع صنعتی ودر جوامع درحال رشد،نفوذ مذهب رو به کاهش است .این نظریه قرائت های زیادی دارد.ازجمله بنیاد علمی فناوری جدید ،ایمان رازدوده است و یابه عبارت دیگر همزمان با تضعیف واحدهای اجتماعی ،مذهب از جایگاه سازمانی خود محروم شده است ، به تعبیر دیگر مذهب که از لحاظ نظری پدیده ای متمرکز ،وحدت گرا وعقلایی شده است ،عاقبت گلوی خود را میبرد. بدون شک تعابیر دیگری نیز برای سکولاریزم وجود دارد .
به هر حال یک چیز واضح است و آن اینکه جریان سکولار شدن اسلام رادربرنمیگیرد. طی یک قرن گذشته نفوذ وتسلط اسلام برفکر ودل مسلمانان نه تنها کاهش نیافته ، بلکه از بعضی جهات ،احتمالا افزایش هم یافته است .علاوه بر این ، این سلطه ونفوذ فقط محدود به برخی از حوزه های زندگی اجتماعی نمیشود، به عبارت دیگر اینگونه نیست که در اسلام تنها طبقات عقب مانده ومحروم از مزایای اجتماعی یا افراد روستایی یا زنان یا کسانی که با رژیمهای سنتی پیوند دارند ،به طور اخص مسوول حفظ ایمان باشند ، پایبندی به یک جهت گیری مذهبی در میان جمعیت کشورهایی که از لحاظ اجتماعی تندرو به شمارمی آیند همانند کشورهای سنت گرا است. مسیحیت کمربند انجیلی خود رادارد .اسلام هم از یک کمربند قرآنی برخوردار است و...
اهدایی : کتابخانه ،موزه ومرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
نویسنده / مترجم : مرتضی بحرانی
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 491
نویسنده : اميرعباس
کتاب ابوذر نوشته دکتر علی شرعتی
دکتر شریعتی در این متن در توصیف ابوذر چهره ی محبوبش چنین میگوید :
« قلم من با افتخار غرور آمیزی بر روی این صفحات می لغرزد زیرا ، قهرمانی را که در این داستان نقاشی می کند ، رقاصه ی پیست رقصی که میکوشد تا تماشاچیانش را از شهوت به جوش آورد نیست ، شاعری که در هوای عفن یک میخانه یا در کنار منقلی ستونهای ضخیم دود را به سقف می فرستد نیست ، عروسک هایی که پیرلویس ساخته است نیست .
یاران وفادار کاباره های زیر زمینها و پس کوچه های محلات بد نام پاریس نیست . داستان عشق های گندیده ای که از هولیوود الهام می گیرد ، سرگذشت طنازان اثیری و عشوه گر جزیره ی کاپری که از همه سوی جهان ، شکمهایی را به سوی خویش میخواند که در زیر هر یک فاضلابی از شهوت نصب لست نیست .
پوست بدن نرم و مرمرین ستاره ی طنازی که هر صبح در وان شیر می خوابد ، چهره ای که کرمهای معطر بر آن برقی از چربی زده است ، لرزش هوس انگیز ران و پستانی که به صدها نویسنده نام و نان بخشیده است نیست .
قهرمان این داستان فرزند غیور صحراست ، فرزند صحرای مغروی است که با همه ی تنگدستی و عسرت ، همواره عار داشته است که ، حتی آسمان بر او اشک ترحم بارد ، فرزند صحرایی است که ، بر کرانه ی دریاها نشسته است و قرن ها از سر غرور در زیر آتش خورشید تشنه مانده ، برای آشامیدن آب ، سر به دریا نیز فرود نیاورده است .
چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته ، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی ، در زیر آفتاب جزیره ، خشکیده و سیاه گشته است ، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است ، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود ، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا ، برای خویش ، دو نگاه ساخته است .
این داستان سر گذشت تند بادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست ........ سر گذشت مردی از غفار است . »
و اما جمله ی پایانی ، دکتر علی شریعتی می گوید : هم نشین نیک از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر ، مالی را به امانت
بسپاری بهتر از آن است که مهر و موم کنی و مهر و موم کنی بهتر از آن است که کسی را متهم سازیم .

دکتر شریعتی در این متن در توصیف ابوذر چهره ی محبوبش چنین میگوید :
« قلم من با افتخار غرور آمیزی بر روی این صفحات می لغرزد زیرا ، قهرمانی را که در این داستان نقاشی می کند ، رقاصه ی پیست رقصی که میکوشد تا تماشاچیانش را از شهوت به جوش آورد نیست ، شاعری که در هوای عفن یک میخانه یا در کنار منقلی ستونهای ضخیم دود را به سقف می فرستد نیست ، عروسک هایی که پیرلویس ساخته است نیست .
یاران وفادار کاباره های زیر زمینها و پس کوچه های محلات بد نام پاریس نیست . داستان عشق های گندیده ای که از هولیوود الهام می گیرد ، سرگذشت طنازان اثیری و عشوه گر جزیره ی کاپری که از همه سوی جهان ، شکمهایی را به سوی خویش میخواند که در زیر هر یک فاضلابی از شهوت نصب لست نیست .
پوست بدن نرم و مرمرین ستاره ی طنازی که هر صبح در وان شیر می خوابد ، چهره ای که کرمهای معطر بر آن برقی از چربی زده است ، لرزش هوس انگیز ران و پستانی که به صدها نویسنده نام و نان بخشیده است نیست .
قهرمان این داستان فرزند غیور صحراست ، فرزند صحرای مغروی است که با همه ی تنگدستی و عسرت ، همواره عار داشته است که ، حتی آسمان بر او اشک ترحم بارد ، فرزند صحرایی است که ، بر کرانه ی دریاها نشسته است و قرن ها از سر غرور در زیر آتش خورشید تشنه مانده ، برای آشامیدن آب ، سر به دریا نیز فرود نیاورده است .
چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته ، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی ، در زیر آفتاب جزیره ، خشکیده و سیاه گشته است ، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است ، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود ، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا ، برای خویش ، دو نگاه ساخته است .
این داستان سر گذشت تند بادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست ........ سر گذشت مردی از غفار است . »
و اما جمله ی پایانی ، دکتر علی شریعتی می گوید : هم نشین نیک از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر ، مالی را به امانت
بسپاری بهتر از آن است که مهر و موم کنی و مهر و موم کنی بهتر از آن است که کسی را متهم سازیم .
نویسنده / مترجم : علی شرعتی
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 193
نویسنده : اميرعباس
حیا از ابزارهای بازدارنده ازانجام دادن کارهای زشت وناپسند است ومحرکی جهت انجام اعمال شایسته وپسندیده . حفظ حریم ها بسیار سازنده است که به ادنال آن امنیت فراگیری در جامعه حاکم می شود .امنیتی که فرد و جامعه ی اورا در بر میگیرد.ناپسندها را به نیستی سوق میدهد، ریشه ی فساد را خشکانده وجهل وفقر را کنار میزند .
این امر آنجا درخشش بیشتری می یابد که نتایج نابودگر بی حیایی عنوان و بررسی شوند : تکرار ناشایست ها و جهالت ها ،زیر پا نهاده شدن حرمتها ، از میان رفتن خردورزی ،نادیده گرفته شدن علم، ایجاد روابط جنسی نامشروع ، زوال امنیت اخلاقی ، نوشیدن مست کننده ها،انجام آنچه که انسان را از خردورزی،دور میکند ومرگ عواطف انسانی و تمام خوبی ها و...و.... .
و در نهایت رسیدن به اعتقاد کثیف اباحی گری که انجام هر کاری را حلال و مجاز می شمرد. البته اولین اتفاقی که در این میان رخ می دهد این است : نادیده گرفته شدن حرمت خدا وآنچه و آنکه به او متصل است .
نویسنده / مترجم : حیدر تربتی کربلایی
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 80
نویسنده : اميرعباس