كرامات العباسيّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس (ع) بعد از شهادت)

داش على
يكى از جاهلهاى محل ما ((داش على )) بود، كه چند سال پيش فوت شد.
در زمان حياتش يك روز من از توى بازار رد مى شدم ، ديدم ((داش على )) بازار را قُرقُ كرده و چاقويش را هم دستش گرفته و يك نفس كش جرأ ت نطق نداشت ، آن روزها هنوز ماشين و اتومبيل نبود، من با قاطر به مجالس ((سوگوارى حضرت سيدالشهداء (ع ))) مى رفتم . از سرگذر كه رد شدم متوجه شدم كه مرا ديد وتا چشمش به من افتاد، گفت : از قاطر پياده شو، پياده شدم گفت : كجا مى روى ؟
ديدم مست مست است ، و بايد با او راه رفت ، گفتم : به مجلس روضه مى روم ، گفت : ((يك روضه ابوالفضل همينجا برايم بخوان ،)) چون چاره اى نداشتم ، يك روضه ((اباالفضل (ع ))) برايش خواندم ، ((داش على )) بنا كرد گريه كردن ، اشكها روى گونه اش مى غلتيد و روى زمين مى ريخت ، چاقويش را غلاف كرد و قرق تمام شد (بعد فهميدم همان روضه كارش را درست كرده و باعث توبه اش شده بود.)
چند سال بعد داش على مُرد، چند شب بعد از فوتش او را در خواب ديدم ، حال او را پرسيدم ، مثل اينكه مى دانست مى خواهم وضع شب اول قبرش را بپرسم .
گفت : راستش اينست كه تا آمدند از من سئوالاتى بكنند، سقائى آمد (مقصودش حضرت ابوالفضل (ع ) بود) و فرمود: ((داش على غلام ما است كارى به كارش نداشته باشيد.))
نویسنده : اميرعباس
كرامات العباسيّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس (ع) بعد از شهادت)

بيمار كبدى
((يكى از بانوان خانواده مبتلا به بيمارى كبدى شد)) و نظر پزشكان اين بود كه بايد جراحى شود.
زيارت كربلا نصيبم شد، در حرم مطّهر ((حضرت عباس (ع ))) متوسل به حضرتش شدم و عرض كردم : ((يا حضرت عباس شما جوانمرد هستيد، هر كس به شما متوسل شود خداى متعال حاجتش را روا مى كند و من هم شفاى بيمارم را از شما مى خواهم .))
وقتى كه به تهران مراجعت كردم ديدم آن بانو را مرخص كرده اند، در روز عمل ، جراحش اظهار داشته بود: ((نمى دانم چطور شده كه كيسه صفراى اين بيمار خالى شده است ؟
بحمدلله از توسل به حضرت عباس (ع ) نتيجه كامل گرفتم و آن بانو هنوز حالش خوب است .
نویسنده : اميرعباس
كرامات العباسيّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس (ع) بعد از شهادت)

براى سلامتى پسرش يك چشم داد
((پسرم به بيمارى شديد و بى علاجى مبتلا شد))، كليه معالجات بى نتيجه ماند و دكترها او را جواب كردند.
جگر گوشه ام داشت از دستم مى رفت از همه جا مايوس شده و اميدم قطع بود. به ((سقّا خانه رفتم و گيسويم را به پنجره سقاخانه بستم )) و عرض كردم : ((يا حضرت عباس يك چشمم را بگير و پسرم را به من برگردان )).
با دل شكسته اشكها ريختم تا عاقبت با توسل به ((حضرت عباس (ع ))) خداوند متعال فرزندم را شفا داد.
صدهزار بار شكر.
وقتى حرفهايش تمام شد دوباره اظهار داشت آرى ، يك چشمم را دادم و پسرم را گرفتم .
راست هم مى گفت : يك چشمش را از دست داده
نویسنده : اميرعباس
كرامات العباسيّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس (ع) بعد از شهادت)

در این بخش کراماتهای چند از کرامات بیشمار قمر منیر بنی هاشم؛ حضرت ابالفضل العباس (ع) را از کتاب كرامات العباسيّه تألیف على ميرخلف زاده ذکر میکنیم شاید کوشهای از شخصیت با عظمت عبد صالح خدا، عموی بزرگوار ائمه اطهار (ع) روشن شود و ذخیرهای برای روز تغابن باشد انشاالله. چنانکه حضرت امام سجاد (ع) درباره حضرت میفرماید:
آقا امام زين العابدين (ع) فرمود:
خدا رحمت كند عمويم حضرت عبّاس (ع ) را كه بتحقيق ايثار و جانبازى نمود و جنگ نمايانى فرمود، و خود را فداى برادرش (حسين (ع )) ساخت تا اينكه دستهايش قطع شد.
و خداوند در مقابل آن (مثل عمويش حضرت جعفر طيار) دو بال به او عنايت كرد تا با آنها با (ملائكه )، در بهشت پرواز كند.
و همانا حضرت عباس (ع ) نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى عظيم دارد كه همه شهداء در روز قيامت بر او غبطه مى خورند و تمناى مقامش را مى نمايند.
فضائل و مناقب و كرامات شما آنقدر زياد است كه عاجز هستیم از گفتار آن:
يك دهن خواهم به پهناى فلك
تا كه مدحش را كنم رشك ملك
اما با بضاعت کم خود به پارهای از کرامات آن حضرت اشاره میکنیم.
نویسنده : اميرعباس