ذكر پنج آيه اسم اعظم
آن پنج آيه اين است (1) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الْحَىُّ القَيُّومُ تا آخر آية الكرسى
* * * * * * * * * * * * * (1) خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده * * * * * * * * * * *
(2) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الحَىُّ القَيُّومُ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ
(2) خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده كه كتاب را به حق بر تو
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ واَنْزَلَ التَّوْريةَ وَالاِْنْجيلَمِنْقَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ
نازل فرمود و كتابهاى پيشين را تصديق كند و از پيش تورات و انجيل رانازل كرده كه هدايتى است براى مردم
وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (3) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ
و فرقان را نيز نازل فرمود (3) خدايى كه نيست معبودى جز او و قطعا شما را در روز قيامت گردآورد
لارَيْبَ فيهِ وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَديثاً (4) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَهُ
كه شكى در آن نيست و كيست كه در گفتار از خدا راستگوتر باشد (4) خدايى كه نيست معبودى جز او
الاْسْماَّءُالْحُسْنى (5) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِالْمُؤْمِنُونَ
و همه نامهاى نيك از آن اوست (5) خدايى كه معبودى جز او نيست و بر خدا بايد توكل كنند مؤ منان
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 زمان : 22:47نویسنده : اميرعباس
برچسبها: ذكر پنج آيه اسم اعظم, ذكر, اسم اعظم, آيه,
دعاى سيفى صغير معروف به دعاى قاموس
http://hazrateabbas.loxblog.com
شيخ اجلّ ثقة الا سلام نورى عطَّرَ اللّهُ مرقده در صحيفه ثانيه علويّه آنرا ذكر كرده و فرموده كه از براى اين دعا در كلمات ارباب طلسمات و تسخيرات شرح غريبى است و از براى او آثار عجيبه ذكر كرده اند و من چون اعتماد بر آن نداشتم ذكر نكردم لكن اصل دعا را ذكر مى كنم تَسامُحا و تَاَسِّيا بالعُلماء الا علامِ و دعا اين است :
بنام خداى بخشاينده مهربان
رَبِّ اَدْخِلْنى فى لُجَّةِ بَحْرِ اَحَدِيَّتِكَ وَطَمْطامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ وَقَوِّنى
پروردگارا مرا در ميان درياى يگانگيت و در دل اقيانوس يكتائيت وارد كن و نيرويم ده
بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ حَتّى اَخْرُجَ اِلى فَضاَّءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ
به نيروى پيروز فرمانروايى تنهائيت تا من به فضاى وسيع رحمتت درآيم
وَفى وَجْهى لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ اثارِ حِمايَتِكَ مَهيباً بِهَيْبَتِكَ
در حالى كه در چهره ام پرتوهايى از برق نزديكى به تو از آثار حمايتت موجود باشد و از هيبت تو هيبتى
عَزيزاً بِعِنايَتِكَ مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْليمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ واَلْبِسْنى خِلَعَ
گرفته باشد و به عنايت تو نيرومند گشته و به بركت تعليم و پرورش تو با شوكت و گرامى شده باشد و خلعت
الْعِزَّةِ وَالْقَبُولِ وَسَهِّلْ لى مَناهِجَ الْوُصْلَةِ والْوُصُولِ وَتَوِّجْنى بِتاجِ
عزت و قبولى درگاهت را به من بپوشان و راههاى وصول و رسيدن به درگاهت را برايم هموار ساز و تاج
الْكَرامَةِ وَالْوَقارِ وَاَلِّفْ بَيْنى وَبَيْنَ اَحِبّاَّئِكَ فى دارِ الدُّنْيا وَدارِ
بزرگوارى و وقار بر سرم نه و ميان من و دوستانت را در دنيا و آخرت آشتى و الفت بده و
الْقَرارِ وَارْزُقْنى مِنْ نُورِ اسْمِكَ هَيْبَةً وَسَطْوَةً تَنْقادُ لِىَ الْقُلُوبُ
از روشنى نام بزرگوارت هيبت و سطوتى روزى من كن كه دلها و ارواح مطيع و منقاد من گردند
وَالاْرْواحُ وَتَخْضَعُ لَدَىَّ النُّفوُسُ وَالاْشْباحُ يا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقابُ
و نفوس و اشباح در پيش من فروتن گردند اى كه در برابرش گردنكشان خوار و
الْجَبابِرَةِ وَخَضَعَتْ لَدَيْهِ اَعْناقُ الاْكاسِرَةِ لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْكَ اِلاّ
پادشاهان خاضع و تسليمند راه نجات و پناهگاهى از تو جز بسوى تو نيست و كمكى نيست مگر
اِلَيْكَ وَلا اِعانَةَ اِلاّ بِكَ وَلاَ اتِّكاَّءَ اِلاّ عَلَيْكَ ادْفَعْ عَنّى كَيْدَ
بوسيله خودت و اعتمادى نيست جز بر تو دور كن از من بدانديشى
الْحاسِدينَ وَظُلُماتِ شَرِّ المُعانِدينَ وَارْحَمْنى تَحْتَ سُرادِقاتِ
حسودان و تاريكيهاى شر ستيزه جويان را و در زير پرده هاى عرش خود بر من ترحم كن
عَرْشِكَ يا اَكْرَمَ الاْكْرَمينَ اَيِّدْ ظاهِرى فى تَحْصيلِ مَراضيكَ وَنَوِّرْ
اى بزرگوارترين بزرگواران يارى ده ظاهرم را در تحصيل موجبات خوشنوديت و نورانى كن
قَلْبى وَسِرّى بِالاِْطِّلاعِ عَلى مَناهِجِ مَساعيكَ اِلهى كَيْفَ اَصْدُرُ
دل و اندرونم را به آگاه شدن بر راههاى وصول به سويت خدايا چگونه
عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ وَقَدْ وَرَدْتُهُ عَلى ثِقَةٍ بِكَ وَكَيْفَ تُؤْيِسُنى مِنْ
از در خانه ات ماءيوسانه بازگردم در صورتى كه با اطمينان به تو بدينجا آمده ام و چگونه از
عَطاَّئِكَ وَقَدْ اَمَرْتَنى بِدُعاَّئِكَ وَها اَنَا مُقْبِلٌ عَلَيْكَ مُلْتَجِئٌ اِلَيْكَ
عطا و بخششت نوميدم سازى در صورتى كه خودت به دعا كردن وادارم كردى و هم اكنون من رو به تو آورده ام و پناهنده به تو
باعِدْ بَيْنى وَبيْنَ اَعْداَّئى كَما باعَدْتَ بَيْنَ اَعْداَّئى اِخْتَطِفْ اَبْصارَهُمْ
گشته ام ميان من و دشمنانم را دور كن چنانكه ميانه خود آن دشمنانم را جدايى انداختى و به وسيله نور قدس خود
عَنّى بِنُورِ قُدْسِكَ وَجَلالِ مَجْدِكَ اِنَّكَ اَنْتَ اللّهُ المُعْطى جَلاَّئِلَ النِّعَمِ
و شوكت مجدت چشمانشان را از من نابينا كن كه همانا تويى خدايى كه به رازگويانت نعمتهاى بزرگ
الْمُكَرَّمَةِ لِمَنْ ناجاكَ بِلَطاَّئِفِ رَحْمَتِكَ يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا ذَا الْجَلالِ
و پرارزش عطا كنى به وسيله ريزه كاريهاى رحمتت اى زنده اى پاينده اى صاحب جلال
وَالاِْكْرامِ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا وَنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ
و بزرگوارى و درود خدا بر سيد ما و پيمبر ما محمد و آل
الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.
پاك و پاكيزه اش همگى
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 زمان : 14:12نویسنده : اميرعباس
برچسبها: دعاى سيفى صغير معروف به دعاى قاموس, دعا, سيفي, سيفي صغير, دعاي سيفي صغير, قاموس, دعاي قاموس,
دعاى عَديله
شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَالْمَلاَّئِكَةُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قآئِما بِالْقِسْطِ لا
گواهى دهد خدا كه همانا معبودى جز او نيست و فرشتگان و دانشمندان نيز گواهى دهند كه معبودى جز
اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللهِ الاِْسْلامُ وَاَنَا الْعَبْدُ
او كه عزيز و فرزانه است نيست و عدل و داد بدو پايدار است همانا دين نزد خدا اسلام است و من بنده
الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقيرُ اَشْهَدُ لِمُنْعِمى وَ خالِقى
ناتوان گنهكار نافرمان نيازمند كوچكم گواهى دهم براى نعمت دهنده و آفريننده
وَ رازِقى وَ مُكْرِمى كَما شَهِدَ لِذاتِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلاَّئِكَةُ وَ اُولُوا
و روزى ده و اكرام كننده ام چنانچه او براى خود گواهى داده و فرشتگان و دانشمندان
الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ بِاَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ ذُوالنِّعَمِ وَالاِْحْسانِ وَالْكَرَمِ
از بندگانش براى او گواهى داده اند كه معبودى نيست جز او آن صاحب نعمت و احسان و كرم
وَالاِْمْتِنانِ قادِرٌ اَزَلِىُّ عالِمٌ اَبَدِىُّ حَىُّ اَحَدِىُّ مَوْجُودٌ سَرْمَدِىُّ
و بخشش و توانا ازلى داناى جاويدان زنده يگانه موجود هميشگى
سَميعٌ بَصيرٌ مُريدٌ كارِهٌ مُدْرِكٌ صَمَدِىُّ يَسْتَحِقُّ هذِهِ الصِّفاتِ وَ هُوَ
شنواى بيناى با اراده با كراهت درك كننده اى كه نيازمند نيست و شايسته اين اوصاف است و او
عَلى ما هُوَ عَلَيْهَ فى عِزِّ صِفاتِهِ كانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ
در عين آنكه بى نياز از اين صفات است پيش از پيدايش نيرو و قدرت نيرومند بوده
وَ كانَ عَليما قَبْلَ ايجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ لَمْ يَزَلْ سُلْطانا اِذْ لا مَمْلَكَةَ وَ لا
و پيش از ايجاد علم و علت دانا بوده هنگامى كه نه كشورى بوده و نه مالى او سلطنت و پادشاهى داشته
مالَ وَ لَمْ يَزَلْ سُبْحانا عَلى جَميعِ الاْحْوالِ وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فى
هميشه در همه احوال منزه و بى نياز بوده هستى او پيش از هر پيشى
اَزَلِ الآزالِ وَ بَقآئُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ اِنْتِقالٍ وَ لا زَوالٍ غَنِىُّ فِى
در ازل ازلها بوده و ماندنش بعد از هر بعدى است بدون تغيير و زوال بى نياز است در
الاْوَّلِ وَالآخِرِ مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظّاهِرِ لا جَوْرَ فى قَضِيَّتِهِ وَ لا
آغاز و انجام و مستغنى است در نهان و آشكار هيچ ستمى در داوريش نيست و هيچ
مَيْلَ فى مَشِيَّتِهِ وَ لا ظُلْمَ فى تَقْديرِهِ وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ وَ لا
انحراف و اعوجاجى در مشيتش نخواهد بود و هيچ ظلمى در اندازه گيرى او وجود ندارد، راه گريزى از حكمش و
مَلْجَاَ مِنْ سَطَواتِهِ وَ لا مَنْجا مِنْ نَقِماتِهِ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ وَ لا
پناهگاهى در برابر حملات و يورشش نيست و وسيله نجاتى از انتقام و غضبش وجود ندارد رحمت او برغضبش پيشى گرفته
يَفُوتُهُ اَحَدٌ اِذا طَلَبَهُ اَزاحَ الْعِلَلَ فِى التَّكْليفِ وَ سَوَّى التَّوْفيقَ بَيْنَ
و هر كه را بخواهد از دستش بدر نرود در تكاليف خود موانع را از پيش پا برداشته و در توفيق انجام آنها ميان
الضَّعيفِ وَالشَّريفِ مَكَّنَ اَدآءَ الْمَاْمُورِ وَ سَهَّلَ سَبيلَ اجْتِنابِ
ناتوان و توانا را يكسان كرده به هر چه دستور داده قدرت انجام آن را داده و هر چه را قدغن كرده
الْمَحْظُورِ لَمْ يُكَلِّفِ الطّاعَةَ اِلاّ دُوْنَ الْوُسْعِ والطّاقَةِ سُبْحانَهُ ما
راه اجتنابش را آسان كرده و تكليفى نكرده جز به مقدار وسع و طاقت منزه باد او كه چقدر كرم و بزرگواريش
اَبْيَنَ كَرَمَهُ وَ اَعْلى شَاْنَهُ سُبْحانَهُ ما اَجَلَّ نَيْلَهُ وَ اَعْظَمَ اِحْسانَهُ بَعَثَ
آشكار و شاءن و مرتبه اش بلند است منزه باد كه چه اندازه عطايش ارجمند و احسان و بخشش بزرگ است
الاْنْبِيآءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ وَ نَصَبَ الاْوْصِيآءَ لِيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَ فَضْلَهُ وَ جَعَلَنا
پيمبران را فرستاد تا عدل و دادش را آشكار سازد و اوصياء را به جانشينى آنها منصوب داشت تا كرم و فضلش را ظاهر كند و (از فضل او
مِنْ اُمَّةِ سَيِّدِ الاْنْبِيآءِ وَ خَيْرِ الاْوْلِيآءِ وَ اَفْضَلِ الاْصْفِيآءِ وَ اَعْلَى
است كه ) ما را از امت سيد پيمبران و بهترين اولياء و برترين برگزيدگان و والاترين
الاْزْكِيآءِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ امَنّا بِهِ وَ بِما دَعانا اِلَيْهِ
پاكيزگان محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم قرار داد ايمان آورديم به او و به آنچه ما را بدان خواند
وَ بِالْقُرْآنِ الَّذى اَنْزَلَهُ عَلَيْهِ وَ بِوَصِيِّهِ الَّذى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَديرِ وَ اَشارَ
و به قرآنى كه خدا بر او نازل فرمود و به وصيش كه در روز غدير او را (به جانشينى خود) منصوب فرمود و به گفتارش
بِقَوْلِهِ هذا عَلِىُّ اِلَيْهِ وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ الاْبْرارَ وَالْخُلَفآءَ الاْخْيارَ بَعْدَ
كه فرمود: ((اين على است )) و به او اشاره كرد و گواهى دهم كه امامان نيكوكار و جانشينان برگزيده پس از
الرَّسُولِ الْمُخْتارِ عَلِىُّ قامِعُ الْكُفّارِ وَ مِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ اَوْلادِهِ الْحَسَنُ
پيامبر مختار عبارتند از: ((على )) زبون كننده كافران و پس از او بهترين فرزندانش حسن
ادامه دعاء در ادامه مطلب
نویسنده : اميرعباس
برچسبها: دعاى عَديله, دعا, عديله, دعاي عديله,
دعاى مُجير
دعائيست رفيع الشأن مروىّ از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله جبرئيل براى آن حضرت آورد در وقتى كه در مقام ابراهيم عليه السلام مشغول به نماز بود و كفعمى در بلد الامين و مصباح اين دعا را ذكر كرده و در حاشيه آن اشاره به فضيلت آن نموده از جمله فرموده هر كه اين دعا را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانه هاى باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد و براى شفاء مريض و قضاء دين و غنا و توانگرى و رفع غم خواندن آن نافع است و دعا اين است :
به نام خداى بخشاينده مهربان
سُبْحانَكَ يا اَللّهُ تَعالَيْتَ يا رَحْمنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى اى خدا برترى تو اى بخشنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى
يا رَحيمُ تَعالَيْتَ يا كَريمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مَلِكُ
اى مهربان برترى تو اى كريم پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى پادشاه
تَعالَيْتَ يا مالِكُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قُدُّوسُ
برترى تو اى مالك پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى مبرا از هر عيب
تَعالَيْتَ يا سَلامُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُؤْمِنُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى سلامت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى امان بخش برتر آمدى
يا مُهَيْمِنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عَزيزُ تَعالَيْتَ يا
اى نگهبان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى نيرومند برتر آمدى اى
جَبّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُتَكَبِّرُ تَعالَيْتَ يا مُتَجَبِّرُ
با جبروت و عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى داراى بزرگى و كبرياء برتر آمدى اى صاحب جلال و شوكت
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا خالِقُ تَعالَيْتَ يا بارِئُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى آفريننده برتر آمدى اى پديد آرنده پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُصَوِّرُ تَعالَيْتَ يا مُقَدِّرُ اَجِرْنا مِنَ
از آتش اى پناه ده منزهى اى صورت ده برتر آمدى اى اندازه گير كارها پناه ده ما را از
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا هادى تَعالَيْتَ يا باقى اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
آتش اى پناه ده منزهى اى راهنما برتر آمدى اى باقى پناه ده ما را از آتش اى
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا وَهّابُ تَعالَيْتَ يا تَوّابُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
پناه ده منزهى اى بخشنده برتر آمدى اى توبه پذير پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا فَتّاحُ تَعالَيْتَ يا مُرْتاحُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى گشاينده برتر آمدى اى آسايش بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا سَيِّدِى تَعالَيْتَ يا مَوْلاىَ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى آقاى من برترى تو اى سرور من پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَريبُ تَعالَيْتَ يا رَقيبُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى نزديك برترى تو اى مراقب اعمال بندگان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُبْدِئُ تَعالَيْتَ يا مُعيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى آغاز كن آفرينش برتر آمدى اى بازگرداننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَميدُ تَعالَيْتَ يا مَجيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى پسنديده برتر آمدى اى ستوده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَديمُ تَعالَيْتَ يا عَظيمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى ديرينه برترى تو اى با عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا غَفُورُ تَعالَيْتَ يا شَكُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى آمرزنده برتر آمدى اى پاداش ده سپاسگزاران پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا شاهِدُ تَعالَيْتَ يا شَهيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى شاهد برترى تو اى گواه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَنّانُ تَعالَيْتَ يا مَنّانُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى بسيار مهربان برترى تو اى نعمت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا باعِثُ تَعالَيْتَ يا وارِثُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا
اى برانگيزنده برترى تو اى ارث بر جهانيان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى
مُحْيى تَعالَيْتَ يا مُميتُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا شَفيقُ
زنده كننده برترى تو اى ميراننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مهربان
تَعالَيْتَ يا رَفيقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا اَنيسُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى رفيق پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى همدم برترى تو
يا موُنِسُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا جَليلُ تَعالَيْتَ يا
اى مونس پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى شوكتمند برترى تو اى داراى جمال و
جَميلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا خَبيرُ تَعالَيْتَ يا بَصيرُ
زيبايى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى آگاه برترى تو اى بيناى
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا حَفِىُّ تَعالَيْتَ يا مَلِىُّ اَجِرْنا مِنَ
به كارها پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مهربان برترى تو اى بى نياز مطلق پناه ده ما را
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مَعْبُودُ تَعالَيْتَ يا مَوْجُودُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ
از آتش اى پناه ده منزهى اى معبود حقيقى برتر آمدى اى موجود بالذات پناه ده ما را از آتش
يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا غَفّارُ تَعالَيْتَ يا قَهّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
اى پناه ده منزهى اى آمرزش پيشه برترى تو اى داراى قهر و سطوت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مَذْكُورُ تَعالَيْتَ يا مَشْكُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى ياد شونده برترى تو اى سپاس دارنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا جَوادُ تَعالَيْتَ يا مَعاذُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى بخشنده برترى تو اى پناهگاه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا جَمالُ تَعالَيْتَ يا جَلالُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سابِقُ
اى (اصل هر) زيبايى برترى تو اى (بخشنده هر) بزرگوارى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى سبقت گيرنده
تَعالَيْتَ يا رازِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا صادِقُ
برترى تو اى روزى دهنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى راست گفتار
تَعالَيْتَ يا فالِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سَميعُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى شكافنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى شنوا برترى تو
ادامه دعاء در ادامه مطلب
نویسنده : اميرعباس